Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آفتاب»
2024-05-09@04:53:26 GMT

دخترجوان چرا گم شد و چرا بعد از چندماه پیدا شد؟

تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۵۶۸۶۰

دخترجوان چرا گم شد و چرا بعد از چندماه پیدا شد؟

آفتاب‌‌نیوز :

پدر او توضیح داد: ما ساکن تبریز هستیم و دخترمان آخرین‌بار برای شرکت در جشن تولد یکی از دوستانش از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. او زمانی که در مراسم تولد بود برای من و مادرش پیام فرستاد که تا ساعتی دیگر به خانه برمی‌گردد اما از آن شب به طرز مرموزی ناپدید شد.

وی ادامه داد: در این مدت همه‌جا را به‌دنبال دخترمان گشتیم اما ردی از او پیدا نکردیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حتی نزد پلیس رفتیم و کمک خواستیم اما تحقیقات پلیس هم به نتیجه نرسید؛ تا اینکه هفته قبل یک بسته عجیب پستی به دستمان رسید. وقتی پستچی بسته را به ما تحویل داد نام دخترمان به‌عنوان گیرنده روی آن نوشته شده بود. بسته از تهران ارسال شده و فرستنده یک پسر بود. بسته را که باز کردیم پر بود از کتاب‌های مختلف که برای دخترمان فرستاده شده بود. چون فرستنده از تهران بود، احتمال دادیم وی از سرنوشت دخترمان باخبر است و به همین دلیل راهی پایتخت شدیم تا شاید ردی از او به‌دست آوریم.

با اظهارات والدین دختر ناپدید شده، تحقیقات پلیس به دستور بازپرس شعبه یازدهم دادسرای جنایی تهران آغاز شد. بررسی‌ها نشان می‌داد که دختر ناپدید شده چند روز پس از جشن تولد دوستش به یک کتاب‌فروشی در تهران رفته و کتاب خریده است.

در این شرایط، صاحب کتاب‌فروشی که امین نام دارد احضار شد. او گفت:‌ مدتی قبل دختر جوانی برای خرید کتاب به مغازه‌ام آمد و سفارش چند کتاب داد. از آنجایی که کتاب‌ها آماده نبود و انتشار چاپ جدید آنها چند ماه طول می‌کشید، قرار شد سفارش وی را برایش تهیه و ارسال کنم. چون قبلا به‌صورت اینترنتی سفارش داده و آدرس او تبریز بود، کتاب‌ها را به همان آدرس ارسال کردم و دیگر خبری از آن دختر ندارم.

درحالی‌که پسر جوان مدعی بود بی‌گناه است، مأموران به بازرسی خانه او پرداختند که در آنجا کارت عابر بانک دختر گمشده پیدا شد. در ادامه و در انباری خانه امین، ‌آثار لکه‌های خون به‌دست آمد که همین 2 مدرک انگشت اتهام را به سمت او برد. وی بازداشت شد اما همچنان مدعی بود که بی‌گناه است.

او توضیح داد: دختر جوان وقتی چند ماه پیش به مغازه‌ام آمد، کارت عابربانک را جا گذاشت من کارت او را برداشتم و منتظر بودم که اگر برگشت، به وی تحویل بدهم. آثار خون نیز برای روزی است که در حال جابه‌جایی قفسه‌ها در انباری خانه‌ام بودم. آن روز پایم زخم شد و کمی خون روی زمین ریخت. اما این توضیحات برای تیم جنایی کافی نبود. به همین دلیل بازپرس جنایی دستور بررسی لکه‌های خون کشف شده در انباری خانه جوان کتاب‌فروش را صادر کرد که معلوم شد متعلق به دختر گمشده نیست.

در این شرایط همچنان انگشت اتهام به سمت پسر جوان بود تا اینکه چند روز قبل دختر گمشده به دادسرای جنایی تهران رفت و گفت که در این مدت در یک پانسیون زندگی می‌کرده است. او توضیح داد: مدتی بود که با خانواده‌ام دچار مشکل شده بودم و آنها مرا اذیت می‌کردند. مدام به من گیر می‌دادند و هرکاری می‌خواستم انجام بدهم ایراد می‌گرفتند. حتی اجازه نداشتم گوشی موبایلم را در دست بگیرم.

وی ادامه داد: یک روز سفره دلم را نزد یکی از دوستانم باز کردم و به پیشنهاد او تصمیم گرفتم مدتی از خانواده‌ام دور بمانم. به همین دلیل با برداشتن طلای خود و مادرم راهی پایتخت شدم و در پانسیون زندگی می‌کردم. اما چند روز قبل متوجه شدم خانواده‌ام در جست‌وجوی من هستند و همه تصور می‌کنند به قتل رسیده‌ام. حتی شنیدم پلیس به یک جوان کتاب‌فروش مشکوک است و چون دچار عذاب وجدان شده بودم، تصمیم گرفتم حقایق را فاش کنم.

بنا بر این گزارش، با افشای حقایق، انگشت اتهام از سوی ‌جوان کتاب‌فروش کنار رفت و دختر جوان نیز نزد خانواده‌اش برگشت.

منبع: روزنامه همشهری

منبع: آفتاب

کلیدواژه: اختلافات خانوادگی دختران فراری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۵۶۸۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرار زن جوان از دست مرد شیطان‌صفت | مرا به بیابان‌های اطراف شهر کشاند و...

به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۹ ساله که مدعی بود فریب مردی شیطان‌صفت را خورده است، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهد گفت: پاییز سال ۸۷ بود که به همراه مادرم سوار خودروی شخصی مسافربر شدیم. بین راه راننده که مدام از آینه جلو به من نگاه می‌کرد ناگهان روی ترمز کوبید و مرا از مادرم خواستگاری کرد. من هم که آن زمان جوانی خام و بی‌تجربه بودم با این رفتار راننده بلافاصله عاشق شدم و به طور پنهانی با او ارتباط برقرارکردم.

من و حامد در نهایت با هم ازدواج کردیم ولی خیلی زود متوجه شدم او دست بزن دارد و با هر بهانه کوچکی مرا کتک می‌زد. با وجود این چاره‌ای جز سوختن و ساختن نداشتم چراکه وضعیت اقتصادی خانواده‌ام بسیار ضعیف بود و نمی‌توانستم دوباره به خانه پدرم بازگردم.

بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است

حامد شب‌ها دیر به خانه می‌آمد و درگیر مواد افیونی هم شده بود. حالا دیگر نه‌تنها هیچ‌گونه عشق و محبتی بین ما وجود نداشت، بلکه او نمی‌توانست مخارج زندگی را هم تامین کند. در این شرایط پسرم نیز به دنیا آمد و من برای هزینه‌های پزشکی و مخارج روزانه دچار مشکل شده بودم. به همین دلیل دیگر چاره‌ای جز طلاق برایم باقی نماند و مجبور شدم پسرم را به پدرش بسپارم و از او جدا شوم.

وقتی به خانه پدرم برگشتم، هیچ‌گونه حمایت مالی نداشتم. این بود که به یکی از شرکت‌های خدماتی و نظافتی مراجعه کردم و آنها مرا برای نگهداری از یک زن کهنسال معرفی کردند. در همین روزها مادرم به دلیل ابتلا به بیماری کرونا جان سپرد و یک سال بعد هم پدرم را به دلیل کهولت سن از دست دادم.

در شرایط اسفباری قرار گرفته بودم که پسر بزرگ پیرزن پیشنهاد کرد در خانه آنها سکونت داشته باشم و به طور شبانه‌روزی از مادرش پرستاری کنم. من هم خیلی زود پیشنهادش را پذیرفتم، ولی او چند روز بعد از من خواست برای آن که در منزل آنها راحت باشم، به عقد موقت او دربیایم. با آنکه یعقوب همسر و فرزند داشت، به ناچار پذیرفتم تا سرپناهی برای خودم داشته باشم. اما ۳ ماه بعد از این ماجرا پیرزن فوت کرد و فرزندانش نیز منزل ارثیه‌ای را فروختند.

در این وضعیت من دست به دامان یعقوب شدم و از او خواستم خانه‌ای برای من اجاره کند تا با هم زندگی کنیم. اما او مرا به همراه لوازم شخصیم از خانه بیرون انداخت و مدعی شد مدت زمان عقد موقت به پایان رسیده است و دیگر هیچ تعهدی به من ندارد.

دیگر تنهاتر از همیشه بودم و جا و مکانی هم برای زندگی نداشتم. این بود که به یکی از پارک‌های مشهد رفتم تا شب را در آن جا سپری کنم. در همین حال مردی به من نزدیک شد و ادعا کرد مکانی برای اقامت شبانه من دارد. من هم به خاطر نادانی و غفلت پیشنهادش را پذیرفتم و سوار خودرویش شدم تا به خانه او بروم ولی آن مرد مرا از یک جاده خاکی به بیابان‌های حاشیه شهر برد و قصد تعرض به مرا داشت که تصمیم گرفتم فرار کنم ولی او خودرو را خاموش کرد و با گرفتن کیف و لوازم شخصیم مرا در تاریکی شب در بیابان‌ها رها کرد و گریخت.

من هم نتوانستم به خاطر تاریکی هوا شماره پلاک خودرو را یادداشت کنم. مدتی در کنار جاده سرگردان بودم تا اینکه خودرویی از راه رسید و خانواده‌ای مرا سوار کردند و به شهر آوردند. اکنون نیز به کلانتری آمده‌ام تا از آن مرد شیطان‌صفت شکایت کنم.

با صدور دستوری از سوی سرهنگ علی ابراهیمیان (رئیس کلانتری شهید نواب صفوی مشهد) تحقیقات پلیس درباره ادعاهای این زن جوان آغاز شد.

کد خبر 849567 برچسب‌ها خبر مهم سارق - سرقت ازدواج - طلاق حوادث ایران

دیگر خبرها

  • پیدا شدن جسد مردی میانسال پس از ۱۰ روز در انباری خانه‌اش
  • دختر گمشده در جنگل دشت شاد کالپوش پیدا شد
  • پیدا شدن دختر مفقود شده در جنگل دشت‌شاد
  • دختر جوان گمشده در جنگل دشت شاد پیدا شد
  • دختر کالپوشی پیدا شد/ حال عمومی وی خوب است
  • مفقود شدن دختر جوان در جنگل دشت شاد میامی/ دستور استاندار سمنان برای جست‌وجوی دقیق
  • پیدا شدن یک جسد در سد قشلاق سنندج / علت مرگ در دست بررسی است
  • اعتماد دوباره مورایس به جوان سپاهان!
  • فرار زن جوان از دست مرد شیطان‌صفت | مرا به بیابان‌های اطراف شهر کشاند و...
  • پیکر ۲ جوان غرق شده در رودخانه نیاتک هیرمند پیدا شد